بگذار سربسته بماند معنی عشق
دلتنگ مشو
که دلت هم بیگانه شده..
بگذار راز بماند رازی که هیچکس یادش نیست..
حلول کند
به جانت
آهسته آهسته
،بماند..
..
عشق نثار قلب نشده بود
بلکه،
قلب
و جان
نثارِ طبعش
شُده بود
دلتنگی ات
را جا گذاشته ام
در قلبی که..
عشق در آن مزاحمِ
هیچکس نشود..
من مانده ام
و تنی که ثانیه به ثانیه میلرزد
از
صِدای قلبی
که
درون
صندوق شش قُفلِ سینه،
پنهان ست
..
خووب مدارا میکنی
با قلبت
جوری که باور میکنم
عشق را خیالاتی شده ام..
دل
چیست!؟
وقتی بین این همه چَشم
..
نورِ امواجِ چَشمانی هنوز در حافظه ی احساسم،
انعکاس میآبد..
بگذار دیگر حرف نزنم
ادامه ندهم..
خودم هم میدانم..،
زبانی برای سخن ندارم..
نثار شده..
- ۹۸/۰۹/۰۳