لنگر انداخته ام
...
میخواهم ماهی ها را آزاد کنم
و تا ابد به انتظارت صدقه بدهم
من چه میخواهم ماهی که از طعمه گریزد..!
رود ماهی هایی هایی میاورد
که از طعمه نگریزند
بی روزی که نمیمانم!
دلشان به حال من بسوزد که از گلویم پایین نمیرود!
ماهی ها چه گناهی دارن..
نمیخواهم ماهی گیر باشم..
تماشا میکنم هر کدام در تورم افتاد کفایت میکند
عجول نیستم
ماهی خوب میخواهم
حالا گیرم ماهی هم نبود
..
بگذار بیشتر به این رود بیایم
بگذار هر وقت از کنار این رود رد می شوم خیالم از خودم قرص باشد
ماهی ها از من نمیترسند
روزی من باشد خودش در تورم می افتد!
من بخشیدم
رها کردم
تو هم رها کن
ماهی های تعلقات و هر چیز تو را سرگرم تور خالی میکند!
از نفرین ماهی هایی که تقلا میکنند بترس!
تورم را میانداختم که..
یک نفر فریاد زد
ماهی ام را نبرید!
دیگری گفت مال منست
آن یکی گفت...
هرکسی حرفی داشت
ادعایی
ابرازی...
و از آن روز شده زمزمه ام این کلمات
ماهی ها پیشکشست بر همه آبادی ها
"یارم نبرید"
ماهی پیشکش
- ۹۶/۱۲/۲۵