او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

بسمِــ اللّــــــهِ و بِـــه نستعینْ

گاهی دلت تنگ است
آرزویت کم
به عمق نَفَس
گاهی سلامت کافی
میشود مرحم
السّلام علی الله
وقتی تو را کسی دارد
آرزو نمیکند
برآورده میکند
این آرزوهای کوچک
قانع نمیکنند
برای آمینی که خودش آرزوست
..
برایتان عشق آرزو میکنم
بروید عاشق شوید
...
خدا را دارید
همه چیز دارید
آرزو ندارید
برایتان بی آرزویی آرزو میکنم
..
*مینویسم آنچه بر من خوانده
بلکه این صدای آشنا بگوش اهلش شنیده شود
که از انسان فقط صدا میماند
مثل صدای خواندن یک شعر با صدای بلند
یا نجوایی در دل
از دمی که خلق کرد تا آهی که به خدا پیوست(آدمی)،
برای یکصدا شدنی که ادا کند کلمه ایی را که بینهایتِ ازلیِ اوست
و تلقین کرد به خواندن
آرزویی که هیچ فطرت پاکی انکارش نمیکند:<<دوستت دارم...
>>
گ‌.م‌.ع

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۲۹ - 00:00 :.
    +++++
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۲:۱۱ - سایت تفریحی چفچفک
    احسنت
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۰:۳۸ - سارا سماواتی منفرد
    💖💖💖
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

آسمان بست

به آسمان نگاه کن 

بالاتر 

محو

در بیکرانی که از دیدن وامیمانی

آن بالا که دست هیچ کس نمیرسد هیچ فضانوردی نه هیچ هواپیما و ماهواره ای بالاتر نمی رود

شاید بهشت آنجاست

آنجا که هیچ شیطانی راه نمییابد!

هیچ کسی که روح و جسمش آلوده زمین است!

زمینیانی که نیروی گرانش سیب سرخشان را انداخت زمین!

آنجا شاید بهشت باشد 

بهشت ممنوعه!

که ورود افراد متفرقه در آن ممنوع است!

فریشته ها کارت شناسایی دارند میزنند داخل میروند

آنجا را می گویم 

به سوی خلاء کامل

آنجا که باید اول روحت را بشورند تا بتوانی آنجا زنده بمانی

نه مُرده شور که تن میشویَد جان را باید صفا داد

بهشتی شدن مهارت هایش یکّمی 

یعنی جور دیگر نفس باید بکشی 

در بهشت برویت

به افق که می نگرم 

آسمان میبینم 

که همه ی خلق در نظر او کوچک 

و بزرگست به اندازه تمام نامقیاس ها

وچقدر او تنهاست  و ما تنهاتر وقتی زمین مدعی است خود به دور خود میچرخد!

و به رابطه ی تنگاتنگ او و زمین می نگرم 

که بغل کرده کسی را

که بدور خودش میچرخد

ولی چرخانده دستی نامرعی که درین فلک الافلاکِ قعقرا در فنا نیفتادیم

انسان کره ی خاکی

نگاهی به افق نندازد 

که اوست

و چقدر سخت نوشتیم عشق را

یادمان رفت آسمان..

و خدا کند ای کاش 

دولت عشق دریابد ما را

ای،کاش زمین دریابد 

که اگر نَبْوَد عشق 

از چشم آسمان می افتد بلایی

که سرگردانی میان زمین و آسمانست..

تا ناکجا آبادی که نه اسمش پیداست 

و نه عشقی آنجاست 

و به این چرخ ادامه ندهد 

جز که آسمان را فهمد 

و بداند عشق جای دیگری نیست 

در همین مدار 

همین هوا

حسی میدهد تازه

اگر سر از آسمان بیندازیم

و زمین هم

که عشق اینجاست

ما هر کجا باشیم

لازم نیست جای دوری بگردیم

گاهی باید خوب ببینیم

شاید کسی از آسمان دستش را آورده

شاید پیوند زمین و آسمان

البته وقتی تو عشق را اینجا دریابی اول

وگرنا آسمان که همیشه هست!

باز!

این مدار احساسات

چیزی جز از زمین و آسمانست...

  • ۹۷/۰۸/۱۵
  • گ.م.ع