او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

بسمِــ اللّــــــهِ و بِـــه نستعینْ

گاهی دلت تنگ است
آرزویت کم
به عمق نَفَس
گاهی سلامت کافی
میشود مرحم
السّلام علی الله
وقتی تو را کسی دارد
آرزو نمیکند
برآورده میکند
این آرزوهای کوچک
قانع نمیکنند
برای آمینی که خودش آرزوست
..
برایتان عشق آرزو میکنم
بروید عاشق شوید
...
خدا را دارید
همه چیز دارید
آرزو ندارید
برایتان بی آرزویی آرزو میکنم
..
*مینویسم آنچه بر من خوانده
بلکه این صدای آشنا بگوش اهلش شنیده شود
که از انسان فقط صدا میماند
مثل صدای خواندن یک شعر با صدای بلند
یا نجوایی در دل
از دمی که خلق کرد تا آهی که به خدا پیوست(آدمی)،
برای یکصدا شدنی که ادا کند کلمه ایی را که بینهایتِ ازلیِ اوست
و تلقین کرد به خواندن
آرزویی که هیچ فطرت پاکی انکارش نمیکند:<<دوستت دارم...
>>
گ‌.م‌.ع

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۲۹ - 00:00 :.
    +++++
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۲:۱۱ - سایت تفریحی چفچفک
    احسنت
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۰:۳۸ - سارا سماواتی منفرد
    💖💖💖
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

دَرْکِ احوالم

با خودت قدم بزن

تنها شو

و خلاصه ی دردت اشکهای خُشک شده در بُغضَت 

آنجا که اسمش گلوست 

باشد..

بین خودمان..

آن جا بدان

و نپرس حالم را 

که سایه ها دروغ میگویند

گریه اگر داری فقط به چشمانت بگو

نه من

که نمیپرسم

چون حال خودم را بهتر از هرکسی میدانم!

بروز نمیدهم حالی که گفتنی نیست

احساس را قلبی درک میکند

که این احوال از درکی که سایه اش را دیدی دیگرست...

خودم خودم را درک میکنم

چه بپرسم از چشم و گوشی که خودمم

از دلی که عاشقست و عاشقش منم

من که از من خبر دارم

برای درک احوالم ، حال ،من باید باشی

حال بی حالیم را چه بنویسم..

شاید قدم زدن حالم را بِراهتر کند..

من از خودم نمیپرسم و نمیگویم 

برعکس آنها خودم خودم را درک کنم کمی

که حالِ اثبات چیزی که هرگز نمیتوانند باشند را ندارم

هرچقدرم سعی کنند درک کنند من نیستند

مگر که بخواهد با من باشد که باز آن هم یکی میشود با من و من میشود

پس عاشق معشوقی هستم که منم..

  • ۹۷/۰۸/۲۰
  • گ.م.ع