گُرگ ها هنوز زوزه میکشند از دور
صدایشان می آید
میترسی
و
صدای آنها باز هم می آید
گُرگ ها منتظرند تا بترسی
زوزه میکشند و زوزه میکشند
دورِ این شهرها گُرگ ها
به دنبال بزغاله هایی میگردند
که میترسد
شروع میکنند به زوره کشیدن
گرگ ها دیگر چندان گُرگ هم نیستند
میان بزغاله ها،
خاله بازی میکنند باهاشان...
در نقش شنل قرمزی ایفای نقش میکنند...
گُرگ ها از پُشت سر حمله نمی کنند
رسمشان نامردی نیست
زوزه میکشند
و تو را می ترسانند
شناسایی اش با تو
همه جوره زوزه میکشد
تو فکر میکنی صدای چوپان در هوا مُنعکس شده
و خَش اوفتاده
و حرفش را باور میکنی!
- ۹۷/۰۸/۲۰