در عظمت این جهان،
خاموش،
خَم می شوم و هیچ نمی ارزد این عظمت..
انگار جهان هم خَم شده،
و دلش خالی شده
دلش..
جهانش تنگ شده..
مثل طبل تو خالی..
آن هم با آن وسعت عظمت..
که هیچ نمی ارزد..
دلی که دل نبوَد..
تا غرقم کند در دلی که به چشمانم آمد و
نورچشمیِ دلی بی نور باشد..