بِـه قَدرِ یک امتحان گفتم بُروو!
،
میدانستم اگر نیایی،
مُعَلِّم می شَوَم ؛
همآن را..
{عشق را}
اینبار تُو دیر کرده ای،
رَد شُده ای،
و تعلیم میدهم بِتُو ؛
همآن را..
{عشق را}
از همآن.. نسخه های عآشق کُشی ِ تُــــــو..
خواهم بگویم خداحافظ
و ترسم که بشنوی و
اشتباه برداشت کنی؛
بروی..
آهسته میگویم خداحافظ
باشد که نشنوی و
..
چیز دیگر میگویم
آهسته رد میشوم از تو
از همه چیز
از..
و رد میشوم
بی آنکه کسی بداند
آهستهء آهسته
و رد میشوم
تا تو آخرین مسیرم باشی
..باشی مسیرم..
که در ابدیت من است
از همه ی این یک لحظه ها میگذرم
برای وصلی جاودان
حتی از تو هم میگذرم
و بروی خودم نمیاورم
و..
باشد که بشنوی
گویم؛
نگویم..
شاید گفتم ؛ خدا..فظ!
- ۹۷/۱۱/۱۲