خدا صبر کرد تا صبر مرا اندازه بگیرد
صبر میکنم تا صبر خدا
را ببینم
مگر نگفت به امید نیک کند؟!
صبر میکنم
به امید،
تا که پای قولش چگونه وفا کند..
اُمّـــــــید یــعنی؛
سایهـ ی خُدا
رو
روی سَرَم حِس میکنم....
تا وقتی نا امیدی در میزند،
اتفاقاً درب را برویش وا می کنم
و
آن با اطمینان راهیکه آمده است،
دست از پا درازتر برمیگردد..
ضایع میگردد نا امیدی
وقتی امیدم
به خُداست
که بالاتر از هر امیدیست...
خدا میاید
من پشت همین در
به امید او
منتظرم و تا بهار برسد صبوور...
اما از نا امیدی هایم هم استقبال میکنم
گاهی هم نا امیدم میکند
و این امیدیست نه نا امیدی
پس چه چیز بهتر از امید به خدا...
خدا سر موقع می آید
ای دِل
ساکت شو!
صبر کن!!
این دِل گرفتگی را با نماز آیات بخیر کن!
نور خدا دارد می تابَد، دست نومیدی بردار،از روی ورودی های دلت!
گفتم ساکت شو!
تنهاییات
و
زُل بزن
هیچی نگو نمیخوام صداتو بشنوم..
گفتم ساکت!
همینه دیگه!
کاری ازت برنمیاد
فهمیدی؟ ساکت!
تنهاییات با خودت خلوت کن
حرفات تو دلت خفه کن
گریه هاتو بُغض کن
اینجا یا ساکت میمونی یا...
هیچی!
تو چاره ای جز سکوت و صبری بمعنای اعتماد به خدا نداری اصلاٌ
چی میگی؟؟
نه باید یکم روزه تو نگه داری نشکنی یوقت
افطار چیه
افطار مفطار تعطیل!
سکوتت حفظ کن
چوون فقط خودت خسته میکنی اینجا داد هم بزنی عینِ سکوتِ
انگار نه انگار
سکوتت اونقدر دایمی کن که خودشون بیان بهت اعتراض کنن..
دیره دیگه
مُردی
اونقدر ساکت بمون که عزاییل هم بگه مُردی نمیاد سراغت
و امّا شاید هیچکس هرگز نفهمد آنقدر ساکتت کردند که سکوت کردی برای گوشهایی که حتی اگر فریآد کنی تو را نمیشنود وگرنا برای شنوایان هیچ فریآدی بالاتر از سکوت نیست!
هیچکس نمیفهمد تا مگر که صدایِ مرگ، آنها را برای همیشه ساکت کند..
- ۹۷/۱۱/۲۳