پلاستیک ها را که جمع میکردم برای بازیافت،،
ناگهان یادم
آمد
دلم را بازیافت نکرده ام مدتی،،
که دوباره خوب شود؛
هوآی دلم..
که هرچقدر هم که این هوا صاف باشد
اگر دلم را صاف نکنم
سمی که در وجود من است به مراتب کُشنده تر است از هوایی که نفسهای من آنرا میسازد!