گاهی میخواهیم حرف دلمان را بزنیم
ولی گاهی واقعا نمیشود
هی میگویم هی میگویم
هی نمیشود هی نمیشنود
گاهی فکر میکنم همه ی حرفهایم را زده ام
در متنی طولانی
بعد ولی هیچ چیز تغییر نکرده
تعجب میکنم
من که حرفهایم را گفتم پس چطور نفهمید نشنید..
اصلا بی تاثیر است
خودم هم نوشته هایم را میخوانم هیچ چیز جا نیفتاده
ولی خودم هم که میخوانم
بعد مدتها که دوباره میخواهم بخوانم بعضی جاهایش را نمیتوانم بخوانم
اما میدانم در همان لحظه که آن حرف را زدم میتوانستم بخوانم
و این یعنی احساسی که در آن موقعیت داشتم
الان میتواند بهتر یا بدتر شده باشد و همان نیست
برای همین میتوانم بفهمم چرا وقتی مثلا به دوستی همه ی حرفهایم را میگفتم و انتظار داشتم بفهمد آنها را چرا برعکس متوجه میشد
چون او همان احساس را دقیقا نداشت
البته گاهی ما احساس های مشترک زیادی داریم اما اکثرا باورش نمیکنیم
اما من فقط مانده ام
دیگران چه میکنند که احساساتشان سازنده ی رفتارهای بعضی افراد است و شاید باید با نفوذ کلام و قدرت بیانشان ایمان بیاورم!
چون خیلی وقتها حرفهای دروغ بعضی ها آنقدر باورکردنیست که به خودمان ممکن است شک کنیم و تردید کنیم نسبتی که به حرف ما داده شده ،برچسبی که به شکل و شمایل و شخصیت ما خورده واقعی تر است یا آنچه خودمان از خودمان میدانیم و تا قبلش مطمن بودیم؟
ولی به این نتیجه رسیدم که احساسات و باورهای خودمان را البته اگر به رشد شخصیتی حداقلی رسیده باشیم،با هر که هدفش تخریب یا خالی کردن عقده های درونیش بود قیاس نکنیم و بجای باور به اعتماد به نفسهای کاذب و شخصیتهای آفتابپرست روی خودمان بیشتر کار کنیم تا به ثبات باور درستی از خودمان برسیم و اگر کسی یا چیزی قرار است تاثیرگذار باشد انتقال شخصیت ما بعنوان یک شخصیت قالب در روابط یا جامعه باشد و با رشد بیشتر حتی میتوانیم به این فکر کنیم که ما میتوانیم یک شخصیت تاثیرگذار باشیم
تا گوشی را که ورمیداریم یا کسی که پشت خط است از لحن حرف زدنت هم تا ته قصه ات را میخواند یا بلاکِ تمام کسانیکه نشنیده بله بله میگویند و سیلی میزنند به حرفی که از دهان درنمیامده که اگر جایش میزدی به آدمش ،مِن مِن نمیکردی که به کِه بگویی از ترس اینکه چه برداشتی میکند..
#احساسات_مثبت_را_انتشار_دهیم
#احساسات_مثبت_موثر_است
#دل_به_دل_راه_میانبر_دارد
- ۹۸/۰۵/۱۸