گاهی مدام تلقین میکنیم به بدبختی
و بدبختی چیز عجیبی نیست
خوشبختی را به اطمینانِ خُداوندی تلقین کنیم
که شک در کارش نمیرود
بی انصاف نیست
و آرامش در آغوش خُداست
آغوشی که جان تو را در برگرفته
و مادام با توست
مگر آغوش نخواهی...
و اگر در دو راهی ماندی که نمیتوانستی از جایت بلند شوی
و دلت قُرص نشد
بدان آن راه راهِ خُدا نیست
پناهِ او مادام که هست آرامش هست
پس راهِ خُدا را
و کارِ خُدایی را اشتباه نگیر...
اگر جایِ خُدا بودی چه میکردی؟
این راه را قلبِ سلیمی مطمعن میداند
و راهِ شیطان و گمراهی بی شک راهیست که شاید آسوده باشد
و ظاهرِ اوضاع دلباب باشد..
اما دریغ از آرامش....
و کسی که آرامشِ باطنی را یک لحظه هم در آغوشِ پناهِ خُداوندِ خویش دانسته..به هر آغوشِ دیگری
و به هر گمراهی مبتلا شود
و به وسیله ی هر شیطانی تردید کند
بازخواهد گشت
چون
هر کس به مقصدش
که خُداست بازمیگردد
میشود در یک جا در یک قسمت از کره ی زمین خُدا را جُست
میشود خُدا را در آسمان دید
اما تا در زمین نیابی
در آسمان هم هیچکس را نمیشناسی.
- ۹۸/۰۹/۲۰