دنیآ دلش آمد
نام حُـــسین
تنها شفا دهنده بر روی آب نیست
نام حُـــــسین بگو
به یاد آب
روشنایست...
آب میریزد روی دِلَت
نامش
نامی که از خُداست
نام آقا حُـــــسین بکربلاء علیه السلام
یاحُــــــسیـنـ
#شفا بده دلی
را که( آب)
بُردَش
،،
به مُشک تبرکی از دست برادری که برادری کرد،،،
که عمری آب تبرکی و غذای نذریت شفاست،،
به نیتی که آن را به ما رسانده بود(عمو عبّاسمان...
یا حُسین...)
ولی نمیریخت
..
نمیدانم شآید دُختر مادر شدن
یعنی هیچکس اشکهایت را نبیند
دُختر باید لبخند روی
همه ی خانه بنشاند
بآاید گریه هایش را بشوید
مثل مادرم زهرا که تا بود
هیچکس زخم هایش را ندید!
میدانی چقدر دخترها شکننده اند؟؟
دست مادرشان شکسته بود...
چگونه ازشان مراقب میکرد
آن هم با دل شکسته؟
..
دختر بال و پر مادر میخواهد
تا زیرش پناه گیرد
مستقر شود
ناز کند
تا مثل مادر شود
...
دخترها شکننده اند...
چون مثل مادر اند..
#زودرنجی از،رنج بزرگ
#رنج_بی_مادری
#ارزنده_ترین_زینت_زن
صــــــبر نه که سخت باشه ها
نه
حالا از متلاشی شدنش هم بگذریـــمْ!
،یک چیزهایی رو برای همیشه شآید عوض کنه
حالا حتی اگه نتیجه ی این تراش ها
الماس شود
دیگر آن نمیشود،،
الماس قیمتش زیاد است
ولی
مداد یک کاربردهای دیگری دآشت!
صبر
گاهی
از دست دادن چیزها یا کسانیست
که اسمش را گذاشتیم صبر
(ولی نابودش کردیم)
،،
ولی ولی ولی
نابودی بعضی چیزها یا رفتن بعضی آدمها از زندگیمان
به معنای نقطه آخر خط نیست
آدمهای جدیدتری میایند که لایقترند
اتفاقاتی میفتد که برمیگردی به گذشته ات با خودت میگی چقدر خوب شد آن اتفاق افتاد یا فلان آدم رفت یا آمد
بعضی ها حیف است مداد بمانند
مداد زیاد است
ولی هر مدادی الماس نمیشود!
هرچه لیاقتت بیشتر میشود سطح توقعت از خودت و اتفاقها و چیزها و آدمهایی که برای خودت انتخاب میکنی بالاتر میرود
این یعنی بزرگ شدن
یعنی دیگر نمیتوانی برگردی مثل قبل شوی
هرچیز را که با لیاقتت بسنجی میفهمی که خدا برایت چه خواسته
صبر کردن هم عادی میشود
جوری که همه تعجب کنند بابا این چقدر صبوووره!
ولی اونا یچیزایی ندیدن ازیجاهایی نگذشتن که تو دیدی و چشیدی و گذشتی و حالا رسیدی به اینجا و اینحال و این شرایطی
،که باید!