او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

بسمِــ اللّــــــهِ و بِـــه نستعینْ

گاهی دلت تنگ است
آرزویت کم
به عمق نَفَس
گاهی سلامت کافی
میشود مرحم
السّلام علی الله
وقتی تو را کسی دارد
آرزو نمیکند
برآورده میکند
این آرزوهای کوچک
قانع نمیکنند
برای آمینی که خودش آرزوست
..
برایتان عشق آرزو میکنم
بروید عاشق شوید
...
خدا را دارید
همه چیز دارید
آرزو ندارید
برایتان بی آرزویی آرزو میکنم
..
*مینویسم آنچه بر من خوانده
بلکه این صدای آشنا بگوش اهلش شنیده شود
که از انسان فقط صدا میماند
مثل صدای خواندن یک شعر با صدای بلند
یا نجوایی در دل
از دمی که خلق کرد تا آهی که به خدا پیوست(آدمی)،
برای یکصدا شدنی که ادا کند کلمه ایی را که بینهایتِ ازلیِ اوست
و تلقین کرد به خواندن
آرزویی که هیچ فطرت پاکی انکارش نمیکند:<<دوستت دارم...
>>
گ‌.م‌.ع

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۲۹ - 00:00 :.
    +++++
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۲:۱۱ - سایت تفریحی چفچفک
    احسنت
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۰:۳۸ - سارا سماواتی منفرد
    💖💖💖
نویسندگان

۲۹۰ مطلب توسط «گ.م.ع» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کلاغ و لاکپشت

بیچاره لاک پشت! 

تا سرش را بیرون میآورد یک کلاغ آن بالا نشسته تا سرش را نوک بزند 
زیر لاک میرود 
همانجا 
با همان ذخیره غذاییش 
روزها میگذرد و هنوز زیر لاک 
 
او از هیچ بی توجّهی نمرده 
او از سر سرنوشت هم نمرده 
او مرده 
چون فکر میکرده کلاغ دوستِ خوبی است...
  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

رمق

بالا میروم همچنان که پُر از هیجان 

هیجانم کمتر میشود 

....

هنوز.... 

هیچ چیز تغییری نکرده اوضاع بدتر هم شده 

همچنان که دارم از راه پله بالا میروم 

بی رمق تر میروم و زیر پایم خالی

و روی سرم کوهی دلتنگی ست 

پله پله هم درست نمی شود 

اما هنوز به دلِ خوش میروم بالا 

حواسم به ساعت هست به روزشمارِتاریخ 

رفتن به بالا چقدر سخت است 

گفتند دیگر نروم ، نمیایی

هرچه پله ها را یکی یکی شماره میکنم...

چند بار این پله ها را بالا و پایین بروم؟

تو همان پایین هم بمانی اشکالی ندارد 

باشی..

من از پله ها سرازیر میشوم 

راحتِ؟

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

تقصیر

ما مقصریم که نگفتیم معذرت میخواهیم 

مقصریم که به قهر دیگران خندیدیم و حرف زدیم 

مقصریم که عشق را خود زندگی دانستیم نه جزعی از آن

مقصریم که دروغ ها را با راستی جواب گفتیم 

ما مقصریم چون همه مارا مقصر دانستند و ساکت ماندیم 

مقصریم که اشتباه کردند و ما فکر کردیم سوع تفاهم است 

ما مقصریم که از عشق گفتیم، 

خندیدند 

و ما ساکت شدیم 

ما مقصریم که جواب گریه کردنمان را هم باید به همه پس دهیم 

ما همیشه مقصریم 

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

آوار لحظه ای

گُنـاه 

عملی است که انسان را بجای تعالی در غریزه نگه میدارد

مثل هر عملی که عکس العملش به تو میرسد پس اگر برای خود نمیپسندی گناهست اگر برای دیگران بپسندی مگر که مجوزش را گرفته باشی ولی باز هم از قُبح غریزه بجای فطرت کم نمیکند

گُنـاه که گاهی حس می کنی تکراری است

جُرم حساب نمیشود 

با عُرف می خواند 

 

عکس العمل گُناه 

زندگی توست تویی که عادت کردی اعتیاد هر نوعیش مضر است چون فطرت پاک انسانی را محدود به غریزه ی حیوانی میکند

بی نتیجه بودن ها و بهم ریختگی هایی که اتفاقاً آنهم با عُرف میخواند 

ناگهان میبینی چه تقدیر بدی داری

مُچ خُدا را هم که میگیری! 

گُناه روی گُناه 

خُدا هم حالت را که میگیرد تا بفهمی! 

ولی.... نه 

نه تا وقتی درگیر گُناهایی شدی که همه اش به مسایل روزمره تبدیل شده 

شاید خُدا باید ماژیک میزذ روی نکات مهم میگفت این و آن گُناه ازش دوری کن!

....

نه نه 

اتفاقاً ازش دوری هم نکن همیشه شاید تو صحنه باشی و هیبت گُناه بشکنی هم بهتر باشه 

نه همیشه..

 

خُدا حالت را میگیرد تا بفهمی؟؟! 

راه دور چرا میروی؟!             حالت را در آغوش خودش میگیرد 

ببین!

هر چیزی که تو آغوشش نیست وِل کن خُبِ... 

 

مُچ خُدا را که میگیری، 

یادت باشد دستش را بگیر

!

هر چیز که در آغوش خُدا نیست گناه است

چه در رساله قید شود یا خیر

در قلبت هم چیزی ننوشته؟؟! 

عکس العمل گُناه آن تقدیر بی آغوشی میشود 

تکه هایی از تو که وقتی خُدا را رها کند 

تکه های تنهایه پرت شده در سراسر دنیاست 

که هیچ امیدی به درست شدنش به ساختنش نیست 

 

 

این تکه ها شوخی وردار نیست 

الان یک تکه وجودت را از خانه خدا خارج کردی 

معلوم نیست چه شود بعدش.... 

ریز گناهانی که عُرف است در ساختن تقدیرت هم

این آوارگی ساختنش دشوار است 

و............

این یک لحظه ها، یک تقدیر، یک عمر،خیلیها شده..

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

در این سفری که در پیش داریم نمیدانم چه باید کنم

مانده ام 

همه راه ها پُر از ناهمواری است

کفشهایم مناسب نیست برای این همه پیاده روی روی صخره ها

راه را هم که نمیتوانیم نرویم 

باز، میمانیم 

باید برویم این بهترست 

یک بار که همت کنیم و بی توقف ادامه دهیم رسیدیم 

و گرنا تاابد میمانیم

بین تکرار رفت و بازگشت های خسته کننده 

آن هم با این پاهایی که هر بار بدتر تاول میزند

 

باور کن راهی نمانده از این بالا

راه چاره ای نیز جز اراده بر خود که متوقف نمیشویم.

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

از پشت دَر به کوچه خیابان سرک میکشم 

آدم ها میآیند و میروند 

یک نفر نگاه میکند آن نفر دیگر چشم غُرّه میرند

ماشین ها بوق میزنند 

آنطرف با خانواده پیاده میشوند میروند داخل رستوران جوج میزنن!

آنطرفتر هم پدری آمده دست بچه اش را میگیرد از آموزشگاه زبان ببرد خانه!

بنگاه هم که همیشه سرش شلوغ مشتریست خدا برکت دهد

مردم بستنی بدست خیابان ها را بی انگیزه طی میکنند

شاید یک نفر یک لباس شیک جلو چشمش را بگیرد و میرود مغازه قیمتش را بپرسد و بالاخره مجاب میشود تا بخرد!

شهر با آدم هایش شهر میشود

اماآدمها بی حوصله ند

خسته ند 

آخرین و بهترین رقابتشان اینست امروز آرایش ها راباید غلیظ تر کرد؟ 

آیا هر نفر احتیاج به یک گریمور شخصی پیدا خواهد کرد در آینده؟ 

یا فروشندگان لباسها بخاطر هزینه زیاد  پارچه لباسهای پاره پاره و کوتاه را تزیین میکنند و روی شبکه های مُد مانور میدهند؟ 

مردم دلشان خوش است اما پای صُحبتشان که میآیی کلافه اند مثل برده ای که منتظر است تا ارباب سرخوشش هر وقت دستورتازه ای دهد

فردا و فرداها زندگی ادامه دارد

از زندگی دیروزمان 

 

من پُشت دَر آمده‌ام به استقبال تو

و با آدم هایی روبرو میشوم که

هیچکدام تو نیستند!

پسربچّه ای یک سینی شُعله زرد نذری بدست دارد... رد میشود!

... :-(

نروم دنبال آش؟

اما من باید اینجا برای تو کشیک دهم

چون کسی بغیر من این دَر را برایت باز نمیکند..

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

انتظارگر

تا انتظار 

انتظار می گذرد

انتظار میرسد

این ریشه مُدام غُنچه می دهد

انتظار ریشه دوانده شُده 

در خاکــــــهِ دلم

که تنگِ تنگ عشقت را بغل گرفته

بی تو

به دستم

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

امام بچه آهوها

در راهِ مجلسِ روضه همه ی فکر و ذهنم همین بود؛

چه امام خوبی داریم 

اولین باری که حضورش را در زندگی من نشان داد....

و با او همه ی آرزوهایم تمام شد.. اصلا وقتی پای او به میان زندگی آدم میاید معجزه میشود!

...باید به او بیشتر پناهنده شوی بیشتر و تاجایی که هیچ چیز دیگر بجز تنها حضور مقدسش قشنگ نیست.. همینجاست که حاجتت برآورده شده اگر حاجتت را دخیل او کنی و اعتماد کنی که صلاحت را میداند..

مگر میشود در پناه باشی و حالت روبراه نباشد؟ اصلا او هست که حال تو را خوب که نه عــالی کند! و چقدر رئوف بودنش را بی دریغ ثابت میکند..

من فقط باید به این فکر کنم تا چطور ظرفیتم را برای ظهور این باران های مهربانی های تندتند، قرار دهم 

امام رضا براستی خورشید است، به قلبهای سرد و تاریک که جای هیچ امیدی نیست، می تابد

تابشی که غروبی در آن نیست 

فقط باید به گوش باشی 

باید آهوی بی پناه منزل امام همه ی مهربانی های جهان (امام رضا) باشی تا ببینی چطور در آغوشش میکشد

..

 

امام بچه آهوها..

تو آن قسمت مهربانی

که هر که تو را بفهمد

میفهمد ؛

مهربانی در هیچ کجای این عالم نیست

بچه آهوها تلف شده اند

تویی امام مهربانی ها ما هم آهوها

ضامن آهوی دلم باش..

کمتر از آهو که نیستم

ولی آهو آمدم

..

به تو میگویند امام رئوف 

گفتند که هنوز چشم دوخته ام ؛

در حُروف یا رئوف 

 

#یا_غَریبَ_الغُرَبا 

#روضه_ها_همه_در_یک_کلام_(مهربانیِ_توست)

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

آسمان بست

به آسمان نگاه کن 

بالاتر 

محو

در بیکرانی که از دیدن وامیمانی

آن بالا که دست هیچ کس نمیرسد هیچ فضانوردی نه هیچ هواپیما و ماهواره ای بالاتر نمی رود

شاید بهشت آنجاست

آنجا که هیچ شیطانی راه نمییابد!

هیچ کسی که روح و جسمش آلوده زمین است!

زمینیانی که نیروی گرانش سیب سرخشان را انداخت زمین!

آنجا شاید بهشت باشد 

بهشت ممنوعه!

که ورود افراد متفرقه در آن ممنوع است!

فریشته ها کارت شناسایی دارند میزنند داخل میروند

آنجا را می گویم 

به سوی خلاء کامل

آنجا که باید اول روحت را بشورند تا بتوانی آنجا زنده بمانی

نه مُرده شور که تن میشویَد جان را باید صفا داد

بهشتی شدن مهارت هایش یکّمی 

یعنی جور دیگر نفس باید بکشی 

در بهشت برویت

به افق که می نگرم 

آسمان میبینم 

که همه ی خلق در نظر او کوچک 

و بزرگست به اندازه تمام نامقیاس ها

وچقدر او تنهاست  و ما تنهاتر وقتی زمین مدعی است خود به دور خود میچرخد!

و به رابطه ی تنگاتنگ او و زمین می نگرم 

که بغل کرده کسی را

که بدور خودش میچرخد

ولی چرخانده دستی نامرعی که درین فلک الافلاکِ قعقرا در فنا نیفتادیم

انسان کره ی خاکی

نگاهی به افق نندازد 

که اوست

و چقدر سخت نوشتیم عشق را

یادمان رفت آسمان..

و خدا کند ای کاش 

دولت عشق دریابد ما را

ای،کاش زمین دریابد 

که اگر نَبْوَد عشق 

از چشم آسمان می افتد بلایی

که سرگردانی میان زمین و آسمانست..

تا ناکجا آبادی که نه اسمش پیداست 

و نه عشقی آنجاست 

و به این چرخ ادامه ندهد 

جز که آسمان را فهمد 

و بداند عشق جای دیگری نیست 

در همین مدار 

همین هوا

حسی میدهد تازه

اگر سر از آسمان بیندازیم

و زمین هم

که عشق اینجاست

ما هر کجا باشیم

لازم نیست جای دوری بگردیم

گاهی باید خوب ببینیم

شاید کسی از آسمان دستش را آورده

شاید پیوند زمین و آسمان

البته وقتی تو عشق را اینجا دریابی اول

وگرنا آسمان که همیشه هست!

باز!

این مدار احساسات

چیزی جز از زمین و آسمانست...

  • گ.م.ع
  • ۰
  • ۰

آیه ِپوشیدگی

یاٰ ایُّها النَّبِیُّ قُل لاَِّزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً 

 

خداوند فرمودند :

ای پیمبر به دختران و زنان خویش و دختران و زنان مومنین بگو که فروهلند برخویش

از روپوشهای خویش

این نزدیکتر است بدان که شناخته شوند

پس آزار نشوند و خدا است آمرزنده مهربان 

آیه 59 سوره احزاب

 

جلباب یا هر لباسی که با آن بطور کامل زن خود را در مقابل نامحرم بپوشاند ملاک است لباس حضرت زهرا س مقنعه، درع و ملحفه بوده است. اولی تا بالای زانو دومی تا پشت پا و سومی همه بدن را پوشش میداد جلب از جلباب در لغت عربی به معنای سیاهی شب هست که پوشش سوم مثل شب تیره و فراگیر هست 

آن حجابی که مراجع تقلید می فرمایند، حداقل حجابست که کاملاً واجب است و بیشتر از آن مستحب محسوب میشود (پوشیه)و ما از ذات خداوند هستیم، برای وصل به درجات عالی بندگیشان باید موانع سخت را تحمل کنیم و شبیه معبود خودمان باشیم، برای اینکار اصل پیروی از سیره اولیاءاللّٰه ع هست 

همچنین قرآن می فرماید: پیامبر اسلام الگوی خوبی است برای شما و همچنین فرزندان پیامبر. حضرت زهرا(علیهاالسلام) می‌فرمایند: بهترین زن کسی است که «أَن لا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ» هیچ نامحرمی او را نبیند و او هیچ نامحرمی را نبیند هرچند بنا بر استناد علمی با پوشیدگی زن زیباترمیشود (به عبارتی زیبایی اش حفظ میشود) زیرا از جذب اشعهء چشم زخم چشمهای هیز جلوگیری میکند و پوشش ساده ای که در قرآن آمده زن را بدور از چشم و همچشمیها نگه داشته علاوه بر روحیه قناعتپذیری او را از اضطراب محافظت میکند

و در روایات مختلف اشاره شده مثلا در یکی از قسمتها حضرت زینب سلام اللّٰه علیها برای تشرف به قبرستان بقیع با اینکه تمام بدن و چهرشان پوشیده بوده و در حالی که تمام خانواده ایشان عزای حضرت زهرا س را داشتند حضرت علی ع و حسنین ع دورتادور حضرت زینب س تا منزل همراهی میکردند تا کسی متوجه حضور این بانوی مکرمه اسلام نشود 

و با گلچین کردن تمام روایات به منزلت والای پوشش در اسلام میرسیم و این بزرگوارن قرآن ناطق هستند تا ما هم چنین باشیم

 

 

الله متعال می‌فرماید:

 

وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى [احزاب: ۳۳]

 

(و در خانه‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت‌های خود را آشکار نکنید).

 

اگر چه خطاب این آیه متوجه همسران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ است، اما زنان مومن نیز در این مورد پیرو آنان هستند و به سبب شرف زنان پیامبر و منزلتشان نسبت به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و از آنجایی که آنان الگوی دیگر زنان مومن هستند، این آیه آنها را مورد خطاب قرار داده است.

 

رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ نیز می‌فرماید: زن عورت است؛ پس هرگاه بیرون رود شیطان او را [در نگاه مردان] زینت می‌دهد، و زن به خداوند نزدیک‌تر نیست مگر در قعر خانه‌اش به روایت ابن حبان و ابن خزیمه. آلبانی در السلسلة الصحیحة (۲۶۸۸) آن را صحیح دانسته است.

 

و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ درباره‌ی نماز آنان در مسجد می‌فرماید: خانه‌هایشان برایشان بهتر است به روایت ابوداود

 

ان شاء اللّٰه همه ی ما آنقدر به علم و شعور رفتار کنیم و اللّٰه المتعال را در یک یک امورمان در نظر بگیریم تا از یاران و عزیزان و اسباب پربرکت برای ظهور عدل موعود علیه السلام باشیم و قدر این هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها را بدانیم. 

 

  • گ.م.ع