او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

به دنیا آمدم عاشقش باشم..همین که صدا زد شناختم!

او صدایم زد

بسمِــ اللّــــــهِ و بِـــه نستعینْ

گاهی دلت تنگ است
آرزویت کم
به عمق نَفَس
گاهی سلامت کافی
میشود مرحم
السّلام علی الله
وقتی تو را کسی دارد
آرزو نمیکند
برآورده میکند
این آرزوهای کوچک
قانع نمیکنند
برای آمینی که خودش آرزوست
..
برایتان عشق آرزو میکنم
بروید عاشق شوید
...
خدا را دارید
همه چیز دارید
آرزو ندارید
برایتان بی آرزویی آرزو میکنم
..
*مینویسم آنچه بر من خوانده
بلکه این صدای آشنا بگوش اهلش شنیده شود
که از انسان فقط صدا میماند
مثل صدای خواندن یک شعر با صدای بلند
یا نجوایی در دل
از دمی که خلق کرد تا آهی که به خدا پیوست(آدمی)،
برای یکصدا شدنی که ادا کند کلمه ایی را که بینهایتِ ازلیِ اوست
و تلقین کرد به خواندن
آرزویی که هیچ فطرت پاکی انکارش نمیکند:<<دوستت دارم...
>>
گ‌.م‌.ع

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۲۹ - 00:00 :.
    +++++
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۲:۱۱ - سایت تفریحی چفچفک
    احسنت
  • ۳۰ آبان ۹۸، ۰۰:۳۸ - سارا سماواتی منفرد
    💖💖💖
نویسندگان
  • ۱
  • ۰

چقدر شبیه دمِ عشقی هستیم که خلقت ما شد؟ 

آن دَمی که گِل را سرگُل عالم نمود
آن دَم عشق را
که از آن آفریده شدیم 
 
شبیه آن هستیم؟ 
 
 
عآشقی او اینگونه است.. 
انسان را از آفرید.. و عشق به این دمید 
(عشق) همان ذات خودش را.. 
بنا بود که انسان عآشقی کند
اما..
 
 
خُدا به همه بخشید 
عشق را
عُصاره ی خلقت را به همه چکاند
تا همه ذات شدند
و گُمان کردند یگانه اند..
مثلِ خُدا
و امّا از یگانگی دور شدند
 
 
او فقط عآشق ماند
و معشوق و معشوقه ها دور شدند
اما او هنوز عآشقانه صدایشان میکنند 
اما معشوق و معشوقه ها خیال میکنند خودشان هستند که عاشقند
و خود را هنرمند در عشق میدانند 
و میل به فَتح آن هُنر به نام خود دارند
خُدا همه ی مخلوقات خودش، همه بندگانش را، با عشق صدا میکند
اما معشوق و معشوقه ها دنبال عشق های بهتری هستند 
دنبال عشق های ماندگار 
و خُدا میشود خیالِ ذهنشان 
خُدایی که دنبال معشوقِ جدیدی نیست 
به عشق میخواند 
منتظر میماند 
عشق را در ذاتِ انسان مُتجَلّی می شود 
 
 
انسان همچنان خیالِ عآشقی دارد..
و خُدا منتظر یــــک پاسخِ کوچکِ عاشقانه است....
 
 
و این ادامه دارد
و میدانی هیچکس به جز خُدا عآشق نیست و نمی شود.
 
شباهت بین بنده و خُدا اینست که،
عشق اگر نباشد انسان، انسان نمیشود 
و 
خُدا هم به عشق 
(خودش) را
به او دمید تا (انسان) ساخته شود
 
و تفاوت بین خُدا و انسان اینست که،
او با عشق صدا میکند بندگانش را.... 
اما هنوز منتظرست تا پاسخ دهند
 
 
عشق های میانِ آدم ها قابل تعویض است.. .
آدم های بهتری میآیند.... 
عشق های ماندگار تری..
 
اما برای خُدا عشق انسانهایی ست که میتوانند بنده باشند 
..
و مقامِ اشرف مخلوقات را بر خودشان حفظ کنند...
 
و او همه را به عشق میخواند. .
باشد 
که
این
فوتِ 
کوزه گری 
همه را
انسانها را 
بنده 
کند.
 
 
همه ی ما جزئی از ، خُداوند بزرگ هستیم 
خُرده ریزهایی از عشقِ مطلق 
که برای سعادتمندی،
برای بزرگـی،
برای معشوقگی،
برای مثلِ خُدا بودن 
باید اوّل به آن ذاتِ اصلی واصل شویم
 
وگرنا نه میتوانیم انسان خوبی باشیم 
نه انسان بنده ای 
همینقدر که از خودمان راضی نباشیم
و برای خودمان قابل اعتماد 
کفایت این سخن است.
  • ۹۷/۱۰/۲۵
  • گ.م.ع

نظرات (۲)

  • ❤️ علی خوش شانس ❤️ ۷۴📆
  • مثلا وقتی انسان خلق شد ، به نظر میاد اختیار هم همون موقع بهش داده شد ولی راجب مفهوم اختیار هنوز از هیچ کس توضیح دقیقی نشنیدم.


    صورت مسئله ساده ست؛ چرا ما اشتباه میکنیم و خدا بی تقصیره؟ بهتر بگم ، خدا چطور تونسته چیزی رو بیافرینه که خارج از محدوده تاثیر خودش باشه؟


    به همین جا ختم نمیشه ، اگه قبول کنیم همچین چیزی ممکنه ، پس "علت و معلول" بقیه چیزا هم میتونه جور دیگه ای تعریف بشه.




    ادامه دیدگاهم مهم نبود ، دیدم توی وبلاگ من دیدگاه گذاشتی ، بعدش وبلاگتو باز کردم دیدم من قبلا اینجا رو دیدم، کنجکاو شدم آیا قبلنا اینجا دیدگاهی گذاشتم؟!
  • ❤️ علی خوش شانس ❤️ ۷۴📆
  • راجب خلقت انسان متن هنری قشنگی بود ولی حقیقتش این که چه اتفاقی افتاده هنوز برام روشن نشده. دیدگاه‌های بقیه رو شنیدم دیدم اونا از من حیرون ترن!😀 یا حداقل درست توضیح نمیدن. اگه کسی واقعا بلد بود و برام توضیح میداد عالی میشد.

    برام عجیبه از کجا آدرسی چیزی از وبلاگ ما پیدا کردین و یادی کردین از ما😁. بعدش به ذهنم رسید شاید قبلا دیدگاه گذاشتم ، بعدش توی ذهنم پرسیدم که توی اون دیدگاه من چی گفته بودم؟ حالا از کجا اون دیدگاهو پیدا کنم؟!